هوای قم بد جوری گرفته مثل اینکه فهمیده آقا فردا از این شهر میخواد بره .بغض کرد ولی طاقت نیورد و زد زیر گریه . از گریه آسمون دل منم گرفته.کاشکی آقا بیشتر میموند خیلی بهشون عادت کرده بودیم.....
+نوشته شده در پنج شنبه 89/8/6ساعت 12:32 صبحتوسط خاتون | نظرات ( )
|